1 هنگام نماز در سجودم زده است شلاق به پيكر كبودم زده است آن شوق كه از برق نگاهت جوشيد كبريت به خرمن وجودم زده است 2 آرامش و اضطراب دارد مردم! هم پرسش و هم جواب دارد مردم! هنگام وداع، پير عاشق مي گفت: دنيا همه اش حساب دارد مردم! 3 چشمان مرا هميشه تر مي خواهد دل برده و باز بيشتر مي خواهد معشوق عزيز و مهربانم اينبار از عاشق خود خون جگر مي خواهد 4 ماه آمد و ديده بست با اين حرفت چون لاله به خون نشست با اين حرفت گفتي كه: تو را دوست ندارم ديگر آهسته دلم شكست با غزلی برای آزادگان شهید
نامه ای قدیمی از طرف دوست شاعرم رضا اسماعیلی
انتشار ۶ مجموعه شعر از شاعران انقلاب در هندوستان
مي ,زده ,مردم ,عاشق ,كه ,خون ,مي خواهد ,دارد مردم ,زده است ,اين حرفت ,با اين
درباره این سایت